شنبه، آبان ۰۳، ۱۴۰۴

فلسفه زیستن

 



فلسفه زیستن

 

زندگی، نغمه‌ای‌ست میان بودن و شدن.

نه آغازش از ماست، نه پایانش،

اما معنا در گام‌های ماست.

 

سقراط گفت: بیدار شو، خودت را ببین.

مولانا گفت: عشق بورز، تا زنده شوی.

نیچه گفت: بیافرین، تا خودت خدا شوی.

و کامو زمزمه کرد: لبخند بزن، حتی در پوچی.

 

زندگی، نه پاسخ است و نه پرسش؛

راهی‌ست که در رفتن معنا می‌گیرد.

هر لحظه جرقه‌ای‌ست از بی‌پایان،

و ما، شعله‌های کوتاه در بادیم.

 

پس زیستن یعنی:

دوست داشتنِ راه،

آفریدن در رنج،

و گفتنِ «آری» به هر نفس.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر