رمان سایه نور در بستر ادبیات مقاومت جهانی
چکیده
ادبیات مقاومت گونهای از نوشتار است که در بستر ستم، استعمار، جنگ
یا تبعید شکل میگیرد. این مقاله رمان سایه نور آلان عمرزاده را در بستر
ادبیات مقاومت بررسی میکند و آن را با نمونههایی جهانی (نجیب محفوظ، نغوگی وا
تیونگو، محمود درویش، و نادر ابراهیمی) مقایسه مینماید. نتیجه نشان میدهد که سایه
نور به ژانری تازه موسوم به «رمان اشراقی–شهادتی»
تعلق دارد که هم مقاومت سیاسی را بیان میکند و هم افق فلسفی و عرفانی میگشاید.
۱. مقدمه
ادبیات مقاومت، صدای ملتهایی است که زیر سلطه یا خشونت زیستهاند.
در این ادبیات، رمان و شعر به ابزار شهادت، اعتراض و امید بدل میشوند. سایه نور نیز در دل
همین سنت قرار دارد، اما با ویژگی خاص: تلفیق فلسفهی اشراق با شهادت تاریخی.
۲. عناصر
مقاومتی در سایه نور
۲.۱. شهادت
تاریخی
در فصل «بازگشت از لالش به دنیای تاریک»:
«هزاران زن و دختر ایزدی را فروختند…»
اینجا ادبیات به شهادت بدل میشود؛ مانند گزارشهای مقاومت فلسطینی
یا آفریقایی.
۲.۲. بازسازی
ایمان و امید
«ایمان ما دیگر در دین نیست… ایمان
ما در چشم خواهرم بود، وقتی زمزمه کرد: روزی خورشید باز خواهد گشت.»
ایمان اینجا مقاومت است: نه تسلیم به تاریکی، بلکه یافتن نور در دل
خاکستر.
۲.۳. خطابهی
جهانی
در سخنرانی هیوا در سازمان ملل:
«ما فرزندان سایه و نوریم؛ اگر جهان ما را
نمیبیند، نور ما خاموش نخواهد شد.»
این خطابه اثر را از سطح محلی فراتر میبرد و آن را به صدای یک ملت
جهانیشده تبدیل میکند.
۳. مقایسه
با نمونههای جهانی
۳.۱. ادبیات
عربی – محمود درویش
شعرهای درویش نیز از «زخم و امید» میگویند. شباهت در استعارههای
نور و زمین دیده میشود.
- تفاوت: درویش بیشتر شاعرانه است؛ سایه
نور فلسفی–روایی.
۳.۲. ادبیات
آفریقا – نغوگی وا تیونگو
در رمانهای نغوگی، استعمار و مقاومت فرهنگی محور است.
- شباهت: هر دو از زبان بومی و آیینهای
محلی برای مقاومت استفاده میکنند.
- تفاوت:
سایه نور بُعد
عرفانی–اشراقی دارد که در نغوگی کمتر
دیده میشود.
۳.۳. ادبیات
فارسی – آتش بدون دود (نادر
ابراهیمی)
هر دو شهادت ملت را ثبت میکنند.
- تفاوت: ابراهیمی بر روایت تاریخی
خطی تأکید دارد، در حالیکه سایه نور غیرخطی و مکاشفهای است.
۳.۴. ادبیات
عربی – نجیب محفوظ (اولاد
حارتنا)
هر دو نقد دین نهادی را مطرح میکنند.
- تفاوت: محفوظ از تمثیل دینی
استفاده میکند، سایه نور از فلسفهی اشراق.
۴. ویژگی
متمایز سایه نور
- ترکیب فلسفه و مقاومت: کمتر اثری در ادبیات مقاومت جهانی
توانسته شهادت تاریخی را با مکاشفهی فلسفی–عرفانی
ترکیب کند.
- ژانر اشراقی–شهادتی: ترکیبی تازه که هم صدای ملت کورد
است، هم حامل پیام جهانی.
- چندصدایی بودن: حضور هیوا، پیر روشنا، شیخ اشراق
و دختران ایزدی، روایت را پلیفونیک میسازد (باختین).
۵. نتیجهگیری
سایه نور نمونهای شاخص از ادبیات مقاومت است
که هم شهادت تاریخی ایزدیان را روایت میکند، هم افق فلسفی–اشراقی
میگشاید. مقایسه با ادبیات فلسطینی، آفریقایی و فارسی نشان میدهد که این رمان در
عین همخانوادگی، ویژگی منحصربهفردی دارد: نور را نه صرفاً بهعنوان استعارهی امید،
بلکه بهعنوان فلسفهای برای بقا معرفی میکند.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر