یکشنبه، شهریور ۳۰، ۱۴۰۴

ساختار روایی رمان سایه نور: از فلسفه تا شهادت

 


ساختار روایی رمان سایه نور: از فلسفه تا شهادت

چکیده

رمان سایه نور اثر آلان عمرزاده، از نظر ساختار روایی اثری غیرخطی، چندلایه و میان‌ژانری است. این مقاله می‌کوشد نشان دهد که چگونه روایت رمان میان فلسفه‌ی اشراق، شهادت تاریخی و تمثیل عرفانی در نوسان است، و چگونه این چندلایگی آن را از رمان‌های متعارف کوردی و فارسی و جهانی متمایز می‌سازد.


۱. مقدمه

ساختار روایت در رمان‌های کلاسیک عمدتاً خطی و مبتنی بر طرح (plot) است. اما سایه نور ساختاری «مکاشفه‌ای» دارد؛ به‌جای حرکت مستقیم از آغاز به پایان، متن چون موج‌هایی از تاریکی و نور پیش می‌رود.


۲. روایت غیرخطی

رمان با «دروازه‌ی نور» آغاز می‌شود، اما به‌جای ادامه‌ی داستانی واحد، به صحنه‌هایی پراکنده از مکاشفه‌ی فلسفی، خاطرات تاریخی و شهادت معاصر می‌پردازد.

مثال:
در بخشی، گفت‌وگو با شیخ اشراق می‌آید:

«عقل، اگر نور نگیرد، زندان است نه کلید.»


و بلافاصله پس از آن، فصل نسل‌کشی ایزدیان روایت می‌شود:


«آمدند و خورشید را حرام خواندند، نور را جرم کردند»

تحلیل:
این جابه‌جایی ناگهانی میان قرون وسطی و وقایع معاصر، نشان از روایت غیرخطی و «مونتاژی» دارد.


۳. آمیزش فلسفه و تاریخ

رمان نه فقط داستان می‌گوید، بلکه مانند یک خطابه یا رساله‌ی فلسفی عمل می‌کند.

  • فصل‌های فلسفی: گفت‌وگو با شیخ اشراق، تالار آینه‌ها.
  • فصل‌های تاریخی: شهادت ایزدیان، کوبانی و قامیشلو.
  • فصل‌های عرفانیتمثیلی: پیر روشنا و مکاشفه‌های نور.

تحلیل:
این تنوع ژانری باعث می‌شود که روایت یک‌دست نباشد؛ بلکه شبیه «کولاژ» یا «چهل‌تکه» از صداها و زمان‌ها شکل بگیرد.


۴. روایت تمثیلیشاعرانه

زبان اثر خود بخشی از ساختار روایی است. جملات شاعرانه روایت را از سطح رئالیسم بیرون می‌برد.

مثال:

«هر آینه تصویری از من نقش بسته بود اما در مرکز تالار، آینه‌ای بود که نه تصویر می‌داد، نه سایه.»

تحلیل:
اینجا روایت بیشتر به شعر نزدیک است تا داستان؛ شخصیت‌ها و مکان‌ها نقش نمادین دارند.


۵. روایت شهادتی

یکی از نوآوری‌های ساختاری رمان، گنجاندن شهادت تاریخی در دل فلسفه است.

  • در روایت ایزدیان، زبان به شهادت تاریخی نزدیک می‌شود.
  • اما این شهادت در همان لحظه به پرسش‌های فلسفی بدل می‌گردد: «دین بدون نور چه ارزشی دارد؟»

مقایسه:
این شیوه مشابه کار نادر ابراهیمی در آتش بدون دود است، با این تفاوت که در سایه نور شهادت با عرفان و فلسفه درهم تنیده می‌شود.


۶. چندصدایی و پلی‌فونیک بودن

رمان تک‌صدایی نیست. صداهای گوناگون حضور دارند:

  • صدای فیلسوف (شیخ اشراق)
  • صدای راهنما (پیر روشنا)
  • صدای قهرمان (هیوا)
  • صدای شهیدان (دختران ایزدی)

تحلیل:
این چندصدایی یادآور نظریه‌ی «پلی‌فونی» باختین است. ساختار روایی کتاب از هم‌نشینی این صداها شکل می‌گیرد.


۷. نتیجه‌گیری

ساختار روایی سایه نور را می‌توان چنین توصیف کرد:

  • غیرخطی و مونتاژی
  • ترکیبی از فلسفه، تاریخ، شهادت و عرفان
  • شاعرانه و تمثیلی
  • چندصدایی و پلی‌فونیک

این ساختار، رمان را از ژانرهای متعارف ادبیات کوردی (رئالیسم جادویی بختیار علی) و فارسی (بوف کور هدایت) متمایز می‌کند و آن را به سمت ژانر تازه‌ای سوق می‌دهد: رمان اشراقیشهادتی.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر