ایمان در رمان سایه نور: از
دین نهادی تا اشراق درونی
چکیده
رمان سایه نور (آلان عمرزاده) پرسشی بنیادین دربارهی ایمان
مطرح میکند: ایمان چیست وقتی دین نهادی به ابزار خشونت بدل میشود؟ در این اثر،
ایمان نه در شریعت یا عقل صرف، بلکه در عشق، رنج و نور درونی بازتعریف میشود.
مقاله حاضر به تحلیل سه لایهی ایمان در رمان میپردازد: ایمان دینی سنتی، ایمان
فلسفی–اشراقی، و ایمان مقاومتی.
۱. مقدمه
ایمان همواره در مرکز ادبیات عرفانی و فلسفی بوده است. مولوی ایمان
را با عشق گره میزد؛ سهروردی آن را در نور میدید. در سایه نور، نویسنده
این میراث را بازخوانی میکند اما در بستر نسلکشی و مقاومت ملت کورد.
۲. نقد
ایمان دینی نهادی
رمان بارها نشان میدهد که چگونه دین نهادی به ابزار سرکوب بدل میشود.
مثال:
«آمدند و خورشید را حرام خواندند، نور را جرم
کردند. هزاران زن و دختر ایزدی را فروختند، به بردگی بردند… و
همه را با فتوای دین.»
تحلیل:
اینجا ایمان نهادی به ضد خود تبدیل میشود: نه نور، بلکه تاریکی. نقد
دین نهادی در رمان، نزدیک به نقد نجیب محفوظ در اولاد حارتنا است، اما با
تجربهی معاصر نسلکشی ایزدیان پیوند میخورد.
۳. ایمان
فلسفی–اشراقی
با حضور شیخ اشراق، ایمان به سطح فلسفی–عرفانی
کشیده میشود.
مثال:
«عقل، اگر نور نگیرد، زندان است نه کلید؛ و
شریعت، اگر عاشق نشود، قاضی است نه راهنما.»
تحلیل:
اینجا ایمان نه در عقل صرف و نه در شریعت خشک است، بلکه در «نور
اشراقی» تعریف میشود. این همان دیدگاه سهروردی است که حقیقت را نورانی و شهودی میدانست.
۴. ایمان
مقاومتی و جمعی
ایمان در رمان نه فقط فلسفی، بلکه سیاسی–اجتماعی
است. زنان ایزدی پس از نسلکشی ایمان تازهای میسازند:
مثال:
«ایمان ما دیگر در دین نیست… ایمان
ما در چشم خواهرم بود، وقتی زمزمه کرد: روزی خورشید باز خواهد گشت.»
تحلیل:
اینجا ایمان به تجربهای جمعی و مقاومتی بدل میشود. ایمان دیگر
وابسته به نهاد یا متافیزیک نیست، بلکه به امید زندهی یک ملت گره میخورد.
۵. مقایسه
با ادبیات عرفانی
- در عرفان کلاسیک، ایمان بیشتر
فردی است (سفر روحانی عطار، عشق مولوی).
- در سایه نور، ایمان جمعی
است: «ایمان ما» نه «ایمان من».
- این تفاوت رمان را به ادبیات
مقاومت نزدیک میکند و آن را از عرفان فردگرای گذشته متمایز میسازد.
۶. نتیجهگیری
ایمان در سایه نور سه مرحله دارد:
1.
ایمان نهادی که
به تاریکی و خشونت میانجامد.
2.
ایمان اشراقی که
در نور فلسفی–عرفانی سهروردی بازتعریف میشود.
3.
ایمان مقاومتی که
در دل رنج زنان ایزدی و امید نسل نو به حیات جمعی پیوند میخورد.
این تحول نشان میدهد که رمان سایه نور، ایمان را نه حقیقتی
ثابت، بلکه فرآیندی تاریخی–فلسفی میبیند؛
نوری که در دل تاریکیهای گوناگون باید از نو زاده شود.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر