شنبه، خرداد ۲۱، ۱۳۹۰

زایش جنبش سبز وحکومت اسلامی ایران



دو سال پیش، در ۲۲ خردادماه ۱۳۸۸، انتخاباتی در ایران برگزار شد که پایانی مانند دیگر انتخابات‌های پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ نداشت.اعلام نتیجه این انتخابات به نفع محمود احمدی‌نژاد به اعتراضاتی در ایران دامن زد که نظیر آن در تاریخ ۳۲ ساله جمهوری اسلامی دیده نشده است، اعتراضاتی که به تولد جنبشی با عنوان «جنبش سبز» انجامید.اگر تعریف درستی از جنبش سبز ارائە دهیم می توانیم بگویم کە  جنبش سبز، به سلسله اقداماتی اطلاق می‌شود که در آن معترضان به نتیجه انتخابات دهم ریاست جمهوری ایران، خواهان برکناری محمود احمدی‌نژاد پس از انتخابات شدند. رنگ سبز ابتدا به عنوان نماد طرفداران میرحسین موسوی انتخاب شد اما پس از انتخابات ۱۳۸۸ ایران و اعتراضات گسترده در واکنش به آن، این رنگ نماد اتحاد و امید کسانی به شمار می‌آمد که با انتخاب مجدد محمود احمدی‌نژاد مخالف بودند. میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی به عنوان «رهبران جنبش سبز» شناخته شده‌اند. در ایران این جنبش از انقلاب سال ۵۷ به بعد بی‌سابقه بوده‌است، با این تفاوت که این جنبش نسبت به انقلاب ۵۷ با شدت بیشتری سرکوب شده‌است.
دو سال پس از این انتخابات، هنوز صدها تن از معترضان، روزنامه‌نگاران، و فعالان سیاسی در زندان به سر‌ می‌برند، هنوز عوامل قتل عده‌ای از معترضان پس از انتخابات چون ندا آقاسلطان و سهراب اعرابی پا به دادگاه نگذاشته‌اند، و از وضعیت مهدی کروبی و میرحسین موسوی که در تولد جنبش سبز نقشی اساسی داشتند اطلاعی در دست نیست. جناح اقتداگرای حکومت اسلامی ایران خودشان خوب می دانند کە حرکت دموکراسی خواهی مردم ایران بە ثمر خواهد رسید، جدا از حرکت و جنبش دموکراسی خواهی منطقە کە کاخ و بنیان دیکتاتورها و حاکمان منطقە را ویران و بەلرزە انداختە است، امید بە پیروزی جنبش دموکراسی خواهی و آزادی مردم ایران را سرعت بخشیدە است. از همین رو دائما سرکوب را بیشتر می کنند و بر ظلم خود می افزایند، تا شاید به این وسیله بتوانند چنان ترسی در دل مردم به وجود آورند که جرات به پا خیزی و برانداختن نظام پوسیده کنونی را نداشته باشند.
ولی این دور باطل است، زیرا هر اندازه سرکوب را بیشتر کنند، مردم عاصی تر می شوند و جانشان بیشتر به لب می رسد و زودتر آماده به پاخیزی می گردند. یعنی، مقامات حکومت با دست خویش گور خود را می کنند. وضعیت اقتصادی ایران روز بە روز خراپتر می شود ، اضافە بر این با اجرا کردن  برداشتن یارانەها نرخ مایحتاج عمومی روز به روز بالاتر  رفتە و می رود، بی آن که درآمد مردم و قدرت خرید آنان افزایش یابد.
وضعیت اقتصادی ایران بە گونەای است کە تولید  کارخانەها روز بە روز پائین می آید و کارخانه های بیشتری از کار باز می ایستند، زیرا با کمبود مواد خام و یا مشکلات مالی و فنی و مدیریتی روبرو هستند. هم زمان، بی کاری بالا می رود و فقر بیشتر می شود و مصرف پائین می آید و اقتصاد پس رفت می کند.
در زمینه بین المللی، وضعشان روز به روز بدتر می شود. هر روز اتحادیە اروپا و امریکا تحریمهای یکجانبەی بیشتری بر مسئولان حکومتی بە خاطر نقض حقوق بشر و برنامەهای هستەایی حکومت اعمال می کند.
احمدی نژاد، گرچه از دیدگاه مردم و بسیاری از حاکمان رژیم فردی بی کفایت و بی بهره از لیاقت در اداره کردن امور کشور است، ولی خود را بزرگترین شخصیت سیاسی و مدیریتی دنیا می داند و عقده خود بزرگ بینی دارد و ادعای دولتی و مودت با امام زمان حضرت مهدی موعود را دارد و داعیه رسالت می کند و حاضر به سازش و آشتی نیست. او ماموریت خود می داند راه را برای ظهور امام زمان بگشاید و نمی تواند به خود اجازه دهد که پیش از آن، از کرسی قدرت پائین آید.
تا کنون به مجلس شورای اسلامی که وجود بی وجود آن یکی از نهادهای دموکراسی دروغین در حکومت اسلامی ایران است، بی اعتنائی کرده، ولی اکنون می خواهد آن را به طور کامل منحل کند و اگر هم نمی تواند و بازتاب خوبی نخواهد داشت، دست کم می خواهد آن را از قدرت بیاندازد و اختیارات را در دست خود قبضه کند.اختلافات احمدی نژاد با خامنەای روز بە روز بیشتر می شود. خوشبختانە امروز مردم ایران بە درک و سطح بالای هوشیاری و آگاهی سیاسی رسیدەاند و خوب می دانند کە این اختلافات هم، مثل قبل بازی موش وگربە است و  هیچ نفعی عایدشان نمی شود و همچنین خوب می دانند کە هیچکدام از این جناحها  خامنەای و احمدی نژاد نمی توانند دیگر جوابگوی مطالبات مردم باشند.

در یک کلام، حکومت پس از زایش جنبش سبز، از بیرون رنگ باخته و از درون سخت پوسیده است و برانداختن آن کاری دشوار نتواند بود. در صحنه بین المللی با فشار جهانی علیه برنامه های اتمی و نقص حقوق بشر روبروست، در جبهه داخلی به اوج بی کفایتی و هرج و مرج رسیده و در داخل حکومت هم جدل بر سر قدرت به ابعاد تازه ای رسیده است. در چنین واقعیتی، یک فشار سرنوشت ساز و یا یک رویداد مهم منطقه ای می تواند وضع حکومت ایران را به هرج و مرج بکشاند و موقعیتی به وجود آید که حکومت خود بخود فرو پاشد.

۱ نظر: