جمعه، مرداد ۱۷، ۱۴۰۴

جواب بە پرسشهای شما در مورد حکمت خسروانی

 


چند دوست در رابطە با فلسفە شیخ اشراق با آیینهای دیگر قبل از اسلام از من چندتا سوال پرسیدە بودند، مخصوصا ارتباطش با آیین ایزدی کە من بە صورت سادە بە سوالاتشان پرداختم.... سعی میکنم کە در رمان سایە نوور یک بخش را بە این موارد اختصاص دهم.....

📜آیا شیخ اشراق از آیین‌های پیش از اسلام، مانند آیین ایزدی ،یارسان و زرتشتی الهام گرفته است؟

🔶پاسخ کوتاه: آری، اما نه تقلیدوار — بلکه به شیوه‌ی «احیای حکمت نوری» کهن.

شیخ اشراق (شهاب‌الدین یحیی سهروردی) فلسفه‌اش را اشراق یا «حکمت نوری» نامید، و خود او در متونش آشکارا می‌گوید:

«من در پی احیای حکمت خسروانی هستم

❗این جمله کلید فهم رابطه‌ی او با آیینهای کهن است.

________________________________________

🟡۱. حکمت خسروانی یعنی چه؟

«حکمت خسروانی» اشاره به حکمت پادشاهان کهن ایران، به‌ویژه ایزدیان، میتراییان،زرتشتیان و سنت‌های بومی شرق باستان دارد. این حکمت، بر اساس نور، پاکی، آشتی با هستی، و شناخت باطن جهان است.

بنابراین، وقتی سهروردی می‌گوید «می‌خواهم حکمت خسروانی را زنده کنم»، یعنی او نه تنها با فلسفه‌ی اسلامی و یونانی (مانند افلاطون و فیثاغورث) کار دارد، بلکه به ریشه‌های شرق، آیینهای کهن مثل یارسان وایزدی، و عرفانهای نوری ایران و منطقه نیز آگاه است — و از آنها الهام معنوی می‌گیرد.

________________________________________

🔆۲. آیا به نور به‌عنوان سرچشمه‌ هستی باور داشت؟

بله، تمام دستگاه فکری شیخ اشراق بر اساس نورالانوار (نور مطلق) بنا شده. همانند اهورامزدا در آیین زرتشت یا خدای روشنایی در عرفان ایزدی و میترایی.

او می‌گوید:

«هستی، مرتبه‌هایی از نور تا ظلمت است. جهان، نورِ متدرج است

این ایده، دقیقاً موازی است با اعتقاد ایزدیها و یارسانها که:

خدا یا خدایان اصلی، نور هستند؛

و خورشید، نماد آن نور در جهان مادی است.

همچنین در آیین ایزدی و یارسان ، نور مکمل تاریکی است ،برخلاف آیین زرتشتی و آیینهای ابراهیمی کە نورو تاریکی را مقابل هم می دانند. در نتیجە فلسفە اشراق بیشتر بە آیینهای ایزدی، یارسان و آنهای کە ریشە در ایین میترایی دارند ، نزدیکتر است.

________________________________________

☀️۳. درباره‌ی رو به خورشید ایستادن و قبله‌ی ایزدیها

آیین ایزدی، که در کوهستانهای کوردستان حفظ شده، دارای سنتهایی‌ است که از هزاران سال پیشتر از اسلام می‌آید:

آنها در هنگام نیایش (دُعا) رو به خورشید می‌ایستند؛

باور دارند که خورشید نماد چشمان خداست؛

روز طلوع خورشید و تماس نور با زمین، لحظه‌ای مقدس است.

در فلسفه‌ی اشراق، نور خورشید، نماد عالیترین جلوه‌ی نور حقیقی است. بنابراین، تقدیس خورشید نه بت‌ پرستی، بلکه نمادگرایی نوری است.

سهروردی با این نگاه همدل بود؛ او خود خورشید را «مَثَلِ نورالانوار» می‌دانست، نه خدای مادی، بلکه آینه‌ی ظهور حقیقت.

________________________________________

🔁۴. درباره‌ی تناسخ و پرنده در عالم مثال

ایزدیها و برخی سنتهای شرقی، به تناسخ (بازگشت روح در قالبی نو) باور دارند.

سهروردی هرگز واژه‌ی «تناسخ» را مستقیم در آثار فلسفی‌اش نیاورده، اما در قالب استعاره و عالم مثال، به نوعی بازگشت روح اشاره دارد.

مهم‌ترین نمونه:

📖کتاب او به نام "منطق‌الطیر" یا "عقل سرخ" یا "صفیر سیمرغ"، جایی است که روح، به شکل پرنده تصویر می‌شود — پرنده‌ای که از قفس جسم می‌گریزد، به جهان نور پرواز می‌کند، و به اصل خود بازمی‌گردد.

او می‌گوید:

«انسان، از جهان نور آمده؛ و اگر راهی بیابد، می‌تواند بازگردد. بدن، قفس است. روح، پرنده‌ای اسیر

همین تمثیل، در سنت عرفانی ایزدی، میترایی و زرتشتی نیز دیده می‌شود.

________________________________________

✅نتیجه نهایی، در زبان ساده:

بله، شیخ اشراق ریشه در دین نداشت، بلکه در نور داشت.

او دین را نردبانی می‌دید، نه زندان.

و نور را، سرچشمه‌ی مشترک همه‌ی آیینها — از  ایزدی،زرتشتی، اسلام، تا حکمتهای شرقی.

او اگر امروز زنده بود، به ایزدی می‌گفت:

«نور تو، نور من است.

اگر با دل راست نیایش می‌کنی، تو از من نزدیکتری.

قبله، آنجاست که نور بتابد—نە فقط در جهت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر