ترکیسازی آذربایجان و بهحاشیهراندن کردها: خوانشی تاریخی-اجتماعی
از سیاستهای هویتی در قفقاز و شمالغرب ایران
نویسنده: دکتر غلامعلی
صادقی
دانشگاه علوم اجتماعی و انسانشناسی، اردبیل
منتشر شده در ژورنال جامعهشناسی تاریخی قفقاز
چکیده
روند ترکیسازی یا «ترکزبانکردن» اقوام غیربومى در آذربایجان، بهویژه
در دهههای پایانی دوره قاجار و آغاز پهلوی اول، با حمایت آشکار بازیگران خارجی
(امپراتوری عثمانی، شوروی، و بعدها ترکیه کمالیستی) و گاه سکوت ساختارهای قدرت
ایرانی تسهیل شد. این مقاله میکوشد با بهرهگیری از اسناد روسی، آرشیو عثمانی، و
دادههای جمعیتشناختی خارجی، این روند را بهعنوان پروژهای هماهنگشده بررسی کند
که پیامد آن حذف تدریجی کردهای تاریخی شمال غرب ایران، بهویژه در دشت مغان،
خلخال، مشکینشهر، و نوار مرزی قارص تا لاچین بود.
۱. مقدمه: از هویت تا ایدئولوژی
آشنایی اینجانب با فیلسوفی از سلسلهای کهن، ملقب به «پیر روشنا»، و
جوانی محقق بهنام هیوا، سبب شد که از منظری متفاوت به سرزمین زادگاهم، اردبیل، و
تاریخ فراموششدگان آن نگاه کنم. پیر روشنا، در کوپهی یک قطار در مسیر تهران بە وان، جملهای گفت که مبنای این پژوهش شد:
« تغییر زبان، تنها جابهجایی واژه نیست؛ آن پاککردن حافظهی قوم است.»
۲. حضور تاریخی کردها در آذربایجان
طبق تحقیقات تاریخی، از جمله آثار ولادیمیر فدوروویچ مینورسکی،
کردها دستکم از دوران ساسانیان در منطقهی آذربایجان ساکن بودهاند1. وی در گزارش سال ۱۹۱۵ خود به آکادمی امپراتوری روسیه، اشاره میکند که:
« در امتداد رشتهکوه سبلان تا مرزهای زنگزور، کردها نه بهعنوان مهاجر، که بهعنوان ساکنان اصیل حضور دارند.»
همچنین نقشههای اتنوگرافیک روسی از سال ۱۸۷۸ تا ۱۹۲۰ نشان میدهند که کردها در نواحی اردبیل،
مشکینشهر، خلخال و اصلاندوز دارای روستاها و حوزههای فرهنگی پایدار بودهاند2.
۳. پروژه ترکیسازی در شمالغرب ایران
با فروپاشی امپراتوری عثمانی و ظهور دولت ملی ترکیه در دهه ۱۹۲۰، پروژه پانترکیسم
ابعاد تازهای یافت. طبق اسناد وزارت خارجه روسیه تزاری، از سال ۱۹۱۰ شبکههایی از
مبلغان و آموزگاران ترکزبان در مناطق قفقاز جنوبی و شمال غرب ایران فعال شدند، با
هدف تغییر بافت زبانی-فرهنگی منطقه3.
پس از تشکیل دولت پهلوی، و بر پایه اتحاد تلویحی با ترکیه، این سیاست
عملاً در آذربایجان ایران نیز پیاده شد. به گفته «راچیل ساویچ»، محقق دانشگاه ورشو:
« در دهه ۱۹۳۰، آموزش زبان ترکی در مدارس آذربایجان بهرغم رسمی بودن زبان فارسی گسترش یافت، درحالیکه آموزش به زبان کردی ممنوع بود»4.
۴. کردهای آذربایجان: از حذف آماری تا ناپدیدی رسانهای
در سرشماریهای رسمی ایران در دهههای ۱۳۱۰ تا ۱۳۴۰، اثری از واژهی «کرد» در آذربایجان
دیده نمیشود، درحالیکه منابع روسی از حضور بیش از ۱۵۰ روستای
کردیزبان در حوالی مشکینشهر و مغان خبر میدهند5.
همچنین در آرشیو روزنامههای محلی نظیر ایرَوانسکی فِستِنیک (خبرنامه
ایروان)، و نشریات روسی مانند Тифлисский Вестник (تیفلیسنامه)،
میتوان ردپای مقاومت فرهنگی کردها در برابر همسانسازی زبانی را یافت.
۵. پیوند میان سیاست شوروی و ترکیه در مهار هویت کردی
در یک سند مشترک میان دفتر ارتباطات مسکو و آنکارا به تاریخ ۱۹۳۶، بر "ضرورت
همکاری در کنترل قوم کرد در منطقه قفقاز و شمال غرب ایران" تأکید شده است6. این سند نشان میدهد که مسئله کردها نه صرفاً ملی، بلکه ژئوپلتیکی و
ایدئولوژیک تلقی میشد.
۶. نتیجهگیری: تاریخ خاموششده، زبان گمشده
پروژه ترکیسازی آذربایجان، چه بهدست دولت ایران و چه با فشار
همسایگان، از منظر جامعهشناسی تاریخی، نمونهای از کلونیالیسم درونملی است.
کردها، ساکنان بومی بسیاری از مناطق مرزی قفقاز و ایران، امروز تنها در خاطرات
کهنسالان و زبانهایی خاموششده شناخته میشوند.
همانگونه که پیر روشنا در واپسین دیدارمان گفت:
« وقتی زبان مادرت را از تو میگیرند، یعنی مرگ آهستهی تاریخ تو آغاز شده.»
منابع:
- Minorsky, V. (1915). Les Kurdes d’Azerbaïdjan.
Journal Asiatique. ↩
- Кавказский Этнографический Атлас (Caucasian
Ethnographic Atlas), 1914, Tiflis. ↩
- Архив МИД Российской Империи, Ф. 24, Д. 1297. ↩
- Sawicz, R. (2011). Language Politics in the
Borderlands: Iran and the Kurds. University of Warsaw Press. ↩
- Советская Этнография, 1959, Вып. 2. ↩
- Joint Communication between NKVD and Turkish
Intelligence, Moscow-Ankara Archives, 1936. ↩
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر