دوشنبه، تیر ۳۰، ۱۴۰۴

ادامە فصل پنجاە ودووم : گشت‌وگذار در آمێد

  


📍گشت‌ وگذار در آمد

پیش از آغاز این فصل، گفتوگویی در شبانگاه خانقاه آمد درگرفت. پیر زنار، پیر اندیشمند علوی از درسیم، با لحنی مشفق و نگاهی دوراندیش به پیر روشنا و هیوا گفت:

« آگاهان مهر، اگر پیامتان را برای آیندگان می‌نویسید، باید طنین آن در کوههای خاموش درسیم نیز شنیده شود. آنجا، جایی‌ است که دردها با سکوت فریاد می‌شوند، و آیینها در زمزمه‌ی چشمه‌ها زنده‌اند.»

هیوا نگاهش را به پیر روشنا دوخت. هرچند در برنامه‌شان بود که روزی به درسیم بروند، اما سفر پرشتاب به روژئاوا و دیدار با  ایزدیها و دروزیها و بازماندگان شنگال مجالی باقی نگذاشته بود. اما اکنون، سخنان پیر زنار چون نسیمی گرم از درون دل می‌وزید و پاسخی نمی‌طلبید، بلکه بیداری می‌آورد.

پیر روشنا با آرامشی که از دل سالیان می‌آمد گفت:

« نور، هرجا که سایه باشد، باید تابیدن گیرد. ما به درسیم خواهیم رفت.» 

با این تصمیم، اما پیش از حرکت، دعوت پیر سانیار را پذیرفتند تا امروز را در کوچه‌ پس‌ کوچه‌های آمد، این مادرشهر خاطره و مقاومت، بگذرانند

پیر سانیار با مهربانی آنها را در کوچه‌ پس‌ کوچه‌های شهر کهن دیاربکر، یا به زبان کوردی، آمد، همراهی کرد.

دروازه‌های کهن و دیوارهای  ئیمپراتوری ماد که هنوز هم تن‌پوشی از سنگ و تاریخ به تن دارند، سایه‌وار بر گام‌های آنان می‌تابیدند. پیر سانیار ایستاد و به قلعه باستانی آمد اشاره کرد:

« این‌جا، گهواره‌ی بیداری ماست. هر سنگ، هر خشت، حافظه‌ای‌ است از روزگاری که کوردها در سایه‌ی مهر و مهربانی زندگی می‌کردند.»

بازارهای قدیمی، مسجد امام حسن، کلیسای سورپ پیرگ، و موزه دیاربکر، هرکدام روایتی از همزیستی مسالمت‌آمیز بودند. از قالیبافان ایزیدی تا کشیشان آشوری، از نوازندگان علوی تا علما و خطیبان اهل سنت، آمد گواهی بود بر امکان زیستن در تنوع.

 نوروز در دیاربکر

پیر سانیار در راه بازگشت به خانقاه گفت: « هر سال نوروز با شکوه بی نظیری در اینجا بر گذار می شود، نوروز برای ما کوردها، فقط آغاز بهار نیست. قیام دوباره‌ی روح است.»

و هیوا زمزمه کرد:

« در دیاربکر، نوروز چون آتشی‌ است که از دل خاکستر ظلم زبانه می‌کشد. هر مشعل، دستی‌ است که آزادی را صدا می‌زند.»

 پیر روشنا گفت:

« در نوروز، نه فقط طبیعت، که وجدان ملت بیدار می‌شود. نوروزِ آمد، پژواک آرزوی همه‌ی سرزمینهایی‌ است که سده‌ها از نور دور نگاه داشته شده‌اند.»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر