چهارشنبه، تیر ۱۸، ۱۴۰۴

ادامە فصل پنجاهم: دروازهای باد و واژە

 

ادامە فصل پنجاهم: دروازهای باد و واژە

دکتر بهروز پس از آشنایی با پیر روشنا و هیوا تصمیم گرفت کە مقالەای را بدون تعصب،  در رابطە با ظلمی کە در حق کردهای قفقاز و آذربایجان شدە، بصورت مفصل و با منابع تاریخی بنویسد.

سکوت تاریخی قفقاز: حذف هویتی کردها در سیاست‌های قومی اتحاد جماهیر شوروی

✍️ بهروز مرادی، دکترای تاریخ اقوام و زبان‌های ایرانی، دانشگاه تهران

چکیده

قفقاز، به‌عنوان یکی از مناطق چندقومیتی و تاریخی اوراسیا، همواره محل برخورد قدرت‌های سیاسی و میدان مهندسی‌های هویتی بوده است. یکی از قربانیان خاموش این سیاست‌ها، جامعه کردهای قفقاز است که از اواخر قرن نوزدهم تا نیمه قرن بیستم، با تبعید، آسیمیلاسیون (همگون‌سازی)، و حذف فرهنگی مواجه شدند. این مقاله با تکیه بر داده‌های تاریخی، منابع روسی، و روایت‌های محلی، به بررسی پدیده "سکوت تاریخی" در قبال کردهای قفقاز و به‌ویژه تجربه کردستان سرخ در لاچین (۱۹۲۳–۱۹۲۹) می‌پردازد.


مقدمه

ادبیات تاریخی شوروی به‌ویژه در دهه‌های ۱۹۳۰–۱۹۵۰ میلادی، تحت تأثیر مستقیم گفتمان ایدئولوژیک مرکز‌گرایانه استالینی بود. در این ساختار، اقوام کوچک و بدون پشتوانه سیاسی، به‌راحتی در معرض پاک‌سازی هویتی قرار گرفتند. کردها، به عنوان یکی از اقوام ایرانی‌تبار ساکن در قفقاز جنوبی، از جمله این اقلیت‌ها بودند که در طول زمان، از تاریخ‌نگاری رسمی حذف شدند. حضور تاریخی آنان در مناطق امروزی جمهوری آذربایجان، ارمنستان و گرجستان، با اسناد و شواهد گوناگون قابل اثبات است1.


۱. کردستان سرخ: تجربه‌ای کوتاه و سرکوب‌شده

در سال ۱۹۲۳ با حمایت جناح چپ حزب کمونیست، منطقه‌ای نیمه‌خودمختار به نام کردستان سرخ (Красный Курдистан) در ناحیه لاچین و اطراف آن تأسیس شد2. این منطقه که جمعیت غالب آن را کردهای ایزدی و مسلمان تشکیل می‌دادند، دارای مدارس، نشریه‌ای به زبان کردی کرمانجی (روزنامه «Riya Teze»)، و نهادهای بومی اداری بود. این نخستین تلاش مدرن برای نهادینه‌کردن هویت کردی در قفقاز به‌شمار می‌رفت.

اما با قدرت‌گیری استالین و آغاز سیاست‌های سفت‌وسخت تمرکزگرایانه، این منطقه در سال ۱۹۲۹ منحل شد و بسیاری از ساکنان آن به سیبری و آسیای میانه تبعید شدند3.


۲. تبعید و آسیمیلاسیون: سیاست‌های قوم‌زدایانه در قفقاز

با انحلال کردستان سرخ، سیاست‌های تمرکز قومی شدت گرفت. بین سال‌های ۱۹۳۷ تا ۱۹۴۴، هزاران نفر از کردهای قفقاز به جمهوری‌های قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان و حتی مناطق دوردست روسیه تبعید شدند4. دلایل این تبعید، ظاهراً همکاری احتمالی برخی کردها با ارتش آلمان نازی ذکر شده بود، اما تحلیل‌های جدید نشان می‌دهند که هدف اصلی، تخلیه منطقه از اقوامی بود که با ساختار ملی-قومی شوروی سازگار نبودند5.


۳. پساسکوت: فراموشی، بازنویسی و هویت‌های خاموش

کردهای باقی‌مانده در منطقه، مجبور به پذیرش هویت‌های جعلی یا تحریف‌شده شدند؛ بسیاری به‌عنوان "آذری"، "ارمنی" یا "مسلمان بی‌قومیت" در اسناد ثبت شدند. آموزش به زبان کردی متوقف شد و استفاده از آن در محافل عمومی جرم پنهان شمرده می‌شد6.


۴.  زبان تاتی–کرمانجی در قفقاز: پیکره‌ای زبانی از هویت مهجور

یکی از نشانه‌های پایداری و پیوست فرهنگی کردهای قفقاز، زبان‌شناسی تطبیقی میان لهجه‌های کردی کرمانجی و گویش‌های تاتی-تالشی در نواحی شمال غرب ایران، جنوب ارمنستان و جنوب شرق گرجستان است. بسیاری از زبان‌شناسان، از جمله ولادیمیر مینورسکی، میان لهجه‌های تاتیِ مناطق آذربایجان و کردیِ کرمانجی شباهت‌های بنیادینی را گزارش کرده‌اند1مینورسکی در مقاله‌ای در سال ۱۹۴۰ اشاره می‌کند که:

«در مناطق کوهستانی آذربایجان، مرز میان زبان کردی و زبان تاتی نه زبانی، که بیشتر سیاسی و ایدئولوژیک است2

بررسی زبان کردی در قفقاز جنوبی، به‌ویژه در میان ایزدی‌های ساکن مناطق مرزی نخجوان و زنگزور، نشان می‌دهد که این زبان نه‌تنها ابزار ارتباطی، بلکه ناقل حافظه تاریخی و هویت قومی نیز بوده است. متون باقی‌مانده از دوره کوتاه کردستان سرخ، از جمله شعرها، نامه‌های اداری، و آثار ادبی، به لهجه کرمانجی نگاشته شده‌اند و واژگان بسیاری از فارسی میانه، تاتی، و حتی پهلوی را در خود حفظ کرده‌اند3.

در این میان، نقش مهم زبان‌ کردی در تداوم عناصر حکمت خسروانی، باور به فر ایزدی (شکوه ایزدی پادشاهان)، و مقاومت فرهنگی در برابر اسلام رسمی نیز بارز است. به گفته «پیر روشنا» در یکی از مصاحبه‌های میدانی:

« کردی کرمانجی زبان مادر ما بود. اما این فقط زبان نبود، دین و تاریخ ما بود. با این زبان دعا می‌خواندیم، یادگار می‌گرفتیم، اسم پادشاهان قدیم را می‌دانستیم…»


۵اسناد شوروی و پاک‌سازی آرام: سانسور، بازنویسی، انکار

بررسی اسناد آرشیوی در مسکو و ایروان نشان می‌دهد که سیاست شوروی در قبال کردها نه لزوماً نظامی، بلکه اداری و بوروکراتیک بوده است. در دستورالعمل‌های رسمی وزارت ملل شوروی (Narodny Komissariat Natsional'nostey)، اصطلاحاتی چون "غیر قابل ادغام"، "بی‌هویت"، و "زبان‌های غیراستراتژیک" در توصیف کردها به کار رفته است4.

به طور خاص، یک سند مورخ ۱۹۳۰ از دفتر کمیته اجرایی ارمنستان شوروی، توصیه می‌کند که:

« در مناطق مرزی با آذربایجان، مدارس کردی باید به آذری تغییر یابند تا از بروز هویت‌های غیرسازگار با هویت شوروی جلوگیری شود»5.

علاوه بر این، در دهه ۱۹۴۰ اسامی خانوادگی کردی با پسوندهای "-یان" (ارمنی‌سازی)، یا "-اف" (روسی‌سازی) تغییر داده شدند، و ثبت تولدها، ازدواج‌ها و اسناد رسمی بدون نام‌بردن از قومیت کرد انجام می‌گرفت. این فرایند، که آن را می‌توان «آسیملیاسیون اداری» نام نهاد، به خاموشی هویت کردها در آمار و تاریخ رسمی شوروی انجامید.


نتیجه‌گیری

در تحلیل تاریخ قوم‌گرایی در قفقاز، نمونه‌ی کردهای قفقاز و تجربه‌ی کردستان سرخ، گویاترین نمونه‌ی "سکوت ساختاریافته" است. سکوتی که نه از بی‌دردی، بلکه از حذف حساب‌شده ناشی شده است. وظیفه‌ی پژوهشگر تاریخ آن است که نه در تریبون‌های رسمی، بلکه در لابه‌لای اسناد خاک‌خورده، گورهای بی‌نام، و زبان‌های فراموش‌شده، حقیقت را بازیابی کند.


منابع و پانویس‌ها

  1. Minorsky, V. (1943). The Kurds in the Caucasus. The Journal of the Royal Asiatic Society of Great Britain and Ireland.
  2. Zaza, M. (1998). Kurdên Rojhilatê Kafkasê [کردهای قفقاز جنوبی]. Amed Press, Stockholm.
  3. Simonian, Hovann. (2004). The Hemshin: History, Society and Identity in the Highlands of Northeast Turkey. Routledge.
  4. Ismailov, Eldar. (2006). Ethnopolitical Situation in the Caucasus. Central Asia and the Caucasus Press.
  5. Gunter, M. (2011). The Kurds in the Caucasus and Central Asia. Middle East Journal, 65(1).
  6. Bibo, Y. (2015). Language Policy and Kurdish Identity in the Post-Soviet Space. Journal of Nationalism and Ethnicity.
  7. Mackenzie, D. N. (1961). Kurdish Dialect Studies. Oxford University Press.
  8. Minorsky, V. (1940). "Tat and Tati and the Ancient Languages of Azerbaijan". Bulletin of the School of Oriental and African Studies, Vol. 10.
  9. Shemo, C. (1933). Şivanê Kurmanca [چوپان کرمانجی]. Riya Teze, Yerevan.
  10. Совет Народных Комиссаров СССР (1937). Архив национальной политики СССР. Москва.
  11. Государственный Архив Армянской ССР. Док. №114/1930. Ереван.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر